www.iiiWe.com » بخون و بخند

 صفحه شخصی مرضیه پورمجیدی   
 
نام و نام خانوادگی: مرضیه پورمجیدی
استان: آذربایجان غربی - شهرستان: ارومیه
رشته: کارشناسی ارشد معماری
شغل:  نمایندگی فروش نرم افزار سازه 90 -سازه نگار آذربایجانغربی
شماره نظام مهندسی:  141001515
تاریخ عضویت:  1388/12/21
 روزنوشت ها    
 

 بخون و بخند بخش عمومی

10
برای دریافت فایلها باید از نرم افزار های ویژه دانلود استفاده نمایید. (برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید)


طرف میره آمپول بزنه میره تو درمانگاه پیش پرستاره میگه: خانم من اومدم آمپول بزنم
پرستاره نگاه میکنه میبینه پنی سیلین هستش میگه: آقا شما آخرین بار کی پنی سیلین زدین؟
میگه: دیروز
پرستاره میگه: خیلی خب
آمپول رو میزنن و طرف غش میکنه و حالش بد میشه و .... بعد از اینکه حالش رو جا میارن پرستاره با عصبانیت میگه: مگه نگفتی دیروز پنی سیلین زدی؟
طرف میگه: آره ولی دیروز هم همینجوری شد!!!



یارو زنش دو قلو می زاد به دکتره میگه: دکتر ارزون حساب کن جفتشو ببرم!!!



یارو میره مسابقه بیست سوالی، رفقاش از پشت‌ صحنه بهش میرسونن که: جواب خیاره، فقط تو زود نگو که ضایع شه.
خلاصه مسابقه شروع میشه، یارو میپرسه: تو جیب جا میگیره؟
میگن: نه
یارو میگه: بابا این عجب خیار گنده‌ایه!



ماشین یارو رو تو روز روشن، جلو چشماش میدزدن، رفیقاش میدون دنبال ماشینه و داد میزنن: آااای دزد! بگـــیـــرینش!
یهو یارو داد میزنه: هیچ خودشو ناراحت نکنید.. هیچ غلطی نمیتونه بکنه!
رفیقاش وامیستن، میپرسن: چرا؟
یارو میگه: چون من شمارشو برداشتم!



هالو دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته می‌برده بالای ساختمون. صاحب‌کارش بهش میگه: دیوانه تو که فرغون داری،‌ چرا اینا رو میگذاری رو کولت؟!
هالو میگه: ‌اون دفعه با فرغون بردم، این میله‌هاش پشتم رو اذیت می کرد!!!

چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 10:50  
 نظرات